- دست بر آوردن
- دست بلند کردن
معنی دست بر آوردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دست بلند کردن برای دعا کردن، آماده شدن
زمینهای موجود را برای زراعت بین دهقانان بحکم قرعه توزیع کردن، یا پشت کردن بر چیزی. ترک آن گفتن، یا پشت کردن کتاب. جلد کردن آن تجلید
پوست کندن از، سخت عذاب کردن سخت شکنجه دادن
بیرون آوردن هوا از ریه و قصبه الریه تنفس، صحبت کردن سخن گفتن
بیرون دادن هوا از ریه، زفیر، کنایه از لب به سخن گشودن، سخن گفتن